زد و خورد کردن (چَ / چِ کَ دَ) زدن وخوردن، جنگیدن، کارهای تجاری مختلف کردن. (فرهنگ فارسی معین) ، زد و بند کردن. ساخت و پاخت کردن. (از فرهنگ فارسی معین) ادامه... زدن وخوردن، جنگیدن، کارهای تجاری مختلف کردن. (فرهنگ فارسی معین) ، زد و بند کردن. ساخت و پاخت کردن. (از فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا
زد و خورد کردن زدن و خوردن، جنگیدن، کارهی تجاری مختلف کردن، زد و بند کردن ساخت و پاخت کردن ادامه... زدن و خوردن، جنگیدن، کارهی تجاری مختلف کردن، زد و بند کردن ساخت و پاخت کردن فرهنگ لغت هوشیار